سفارش تبلیغ
صبا ویژن

یک لحظه آرامش
الإمامُ الصّادقُ علیه‏السلام : إنَّ لِکُلِّ شَیءٍ زَکاةً ، وزَکاةُ العِلمِ أن یُعَلِّمَهُ أهلَهُ . هرچیزى‏زکاتى دارد و زکات دانش، آموختن آن است به اهلش. 
قالب وبلاگ
خرید آسان

1)       1) مجاورت: اغلب ما با افراد دور و برمان و به بیانی دیگر افرادی که در مجاورت فیزیکی ما قراد دارند تعامل می‌کنیم(مانند هم‌اتاقی‌ها، همکلاسی‌ها، هم‌محله‌ای‌ها و ...). چنین تماس‌هایی برمبنای مجاورت فیزیکی رخ می‌دهد. 

چرا مجاورت مهم است؟ پژوهش‌ها نشان داده است که قرار گرفتن مکرر در معرض یک محرک تازه به صورتی فزاینده به ارزیابی مثبت از آن محرک می‌انجامد که به این پدیده «اثر درمعرض قرار گرفتن صرف» می‌گویند.

اما چرا این پدیده اثر مثبتی بر جاذبه می‌گذارد؟ به این خاطر که هرآنچه که برای ما ناشناخته و ناآشنا است، حداقل به طور بالقوه خطرناک است(این ویژگی در اثر تکامل در انسان به وجود آمده که حتی در حیوانات هم مشاهده می‌شود). اما زمانی که ما به طور مکرر با یک پدیده مواجه می‌شویم و هیچ گونه تهدید یا پیامد آسیب رسانی از آن به ما نمی‌رسد، هیجانهای منفی ما نسبت به آن پدیده کاهش و هیجانهای مثبت افزایش می‌یابد و در واقع این آشنایی هرگونه عدم اطمینان را از بین می‌برد و باعث پاسخ خوشایند ما به آن می‌شود.

گسترش اثر در معرض قرار گرفتن صرف: این اثر حتی زمانی که شخص از آن آگاه نیست نیز می‌تواند باعث ارزیابی مثبت نسبت به آن شئ یا فردی شود که فرد بارها با آن مواجه شده است. و جالب اینکه حتی این ارزیابی مثبت ممکن است که نسبت به افراد یا اشیایی هم که مشابه با آن موارد قبلی هستند، تعمیم یابد!

استثناء: این قانون نیز مانند همه قوانین استثنائاتی دارد. یکی از این موارد زمانی است که ما در برخورد اول با یک فرد، واکنشی منفی را تجربه کنیم. در این حالت نه تنها مواجهه مکرر با او باعث جاذبه بیشتر در ما نمی‌شود بلکه نفرت ما نسبت به او با هر مواجهه بیشترهم خواهد شد! بنابراین شرط لازم برای این اثر این است که ما در برخوردهای اول حداقل اگر احساس مثبتی نسبت به او نداریم، احساس منفی را تجربه نکنیم.

 

2)     2)  ویژگی‌های قابل مشاهده و ازشیابی فوری: تعبیر عامیانه‌تر این قانون، خوش آمدن یا بدآمدن فوری از کسی یا چیزی است. این اثر می‌تواند عواطف نیرومندی را در ما برانگیزد و حتی بر قانون مجاورت هم غلبه کند(مثلا عاشق فردی شوید که خیلی دور از شماست).

چرا ما گاهی دچار چنین ارزیابی‌های فوری در مورد افراد می‌شویم؟ به عبارت دیگر چه ویژگی‌هایی در این افراد وجود دارد که نظر ما را به خود جلب می‌کنند؟ پاسخ این سؤال بستگی به تجارب قبلی ما و تصورات قالبی ما دارد. مثلاْ ممکن است ما براساس تجربیات قبلی خود، نگرش خاصی نسبت به یک لهجه داشته باشیم، در نتیجه هنگام مواجهه با فرد دارای آن لهجه به طور خودکار، یک نگرش و احساس مثبت یا منفی نسبت به او در ما ایجاد می‌شود(به عنوان مثال وقتی من با کسی صحبت میکنم براساس لهجه اصفهانیم جلدی «فوری» به دست و دلباز بودنم پی می‌برد!)

یکی دیگر از این ویژگی‌ها جذابیت جسمی است. به طور کلی افراد به جذابترین اشخاص بیشتر احتمال دارد پاسخ مثبت بدهند تا غیرجذابترین آنها؛ ظاهر جسمانی حتی ممکن است ارزیابی‌های قاضیان متبحر را نیز در دادگاه‌های قانونی تحت تأثیر قرار دهد و آنها را دچار خطا کند!

چه ویژگی‌هایی جذابیت ظاهری را تشکیل می‌دهند؟ معمولاً زنان جذاب در یکی از این دو گروه قرار می‌گیرند:

الف) زنانی که ظاهری بچه‌گانه دارند و دارای چشمانی درشت و دور از هم با بینی و چانه کوچک هستند.

ب) زنانی که خصوصیات پخته‌تری دارند و دارای استخوانهای گونه برجسته، ابروهای بالا، مردمک بزرگ و لبخند گشاده هستند.

جنبه‌های دیگر از ظاهر و رفتار: مردم به طور خودکار بین درخشانی و عاطفه تداعی برقرار می‌کنند. مثلا رنگ روشن لباس عواطف مثبت و رنگ تیره عواطف منفی را برمی‌انگیزاند. علاوه بر رنگ لباس، اندام شخص نیز تداعی کننده برخی تصورات قالبی در افراد است:

بدن چاق و گرد: شخص غمگین و شلخته

بدن عضلانی و محکم: سلامت و فقدان هوش

بدن ظریف و زاویه‌دار: فرد باهوش و ترسو

توجه داشته باشید که تصورات قالبی اغلب اوقات غلط و در واقع خطاهای غیرمنطقی هستند، ولی به هر حال در ارزیابی‌های ما اثر می‌گذارند.

مردانی که تسلط جویانه، اقتدارطلبانه و رقابت جویانه رفتار می‌کنند، نسبت به مردان منفعل و غیررقابت‌جو ترجیح داده می‌شوند، آقایون زیاد جوگیر نشن! چرا که در تعاملهای بعدی و درصورت تداوم ارتباط، مردان موافق اجتماع و حساس، ترجیح داده می‌شوند.

حتی اسم کوچک شخص نیز ممکن است در ارزیابی افراد نسبت به وی تأثیر بگذارد! مثلا ارزیابی ما نسبت به فردی که اسمش اسامه بلادن یا صدام است متفاوت از کسی است که اسمش انیشتین و ... است! 

 

3)     3)  شباهت‌ها(کبوتر با کبوتر باز با باز): ما غریبه‌های شبیه به خود را به آنهایی که متفاوت از ماهستند ترجیح می‌دهیم. شاید بعضیا اعتراض کنن که ما گاهی از افرادی خوشمون اومده که اصلا به ماشبیه نیستن!

در واقع ما سه نوع خود داریم:

 الف) خود واقعی: آنچه واقعاً هستیم.

ب) خود پنداره : آنچه فکر می‌کنیم هستیم.

ج) خود آرمانی : آنچه دوست داریم باشیم.

حال ممکنه افرادی که فکر می‌کنیم به ما(خودپنداره) شبیه نیستند، به خود واقعی یا خود آرمانی ما شبیه باشند. دراین حالت ما نظر مثبتی به آنها پیدا می‌کنیم.

 اما در این مورد هم یک استثنا وجود دارد. گاهی این افراد، نه تنها به خودآرمانی ما شبیه هستند بلکه چند قدم از آن هم جلوتر رفته‌اند! به نظر شما عقیده و برخورد ما در مورد این افراد چگونه است؟ پژوهش‌ها نشان داده‌اند که این افراد نه تنها برای ما جاذب نیستند بلکه گاهی ما از آنها دوری می‌کنیم! درواقع این افراد تهدیدی برای عزت‌نفس ما به شمار می‌روند(توجه داشته باشید که یکی از عوامل اثر گذار بر عزت‌نفس، مقایسه خودمان با دیگران است).

4)      4) نقش هیجانات: نظریه‌های متعددی در زمینه هیجانات و ارتباط آنها با شناخت و رفتار وجود دارد. گروهی از روانشناسان هیجانات را مقدم برشناخت و رفتار می‌دانند، برخی دیگر معتقدند که این مؤلفه‌ها همزمان با یکدیگر رخ می‌دهند و دسته سوم شناخت و رفتار را مقدم بر هیحان می‌دانند. همه‌ی این دیدگاهها از جهاتی صحیح هستند و شواهدی برای تایید خود دارند. اما به خاطر جلوگیری از طولانی شدن مطلب و به منظور روشنتر شدن موضوع(نقش هیجان در عشق)، یک رویداد تاریخی را مطرح می‌کنم. چند هزارسال پیش در یونان باستان یک نویسنده کتابی تحت عنوان هنر عشق ورزیدن ،  برای شاهزادگان جوان نوشت. وی در کتابش به آنها توصیه کرده بود که برای به دست ‌آوردن دل معشوقه خود (به قول خودمون مخ زدن)، آنها را به میدان‌های مبارزه گلادیاتورها ببرید(در‌ یونان باستان برده‌ها رو به جون هم می‌انداختن یا با یک حیوان وحشی در قفسی قرار می‌دادند و شاهزادگان از تماشای مبارزه آنها لذت می‌بردن!) و درست زمانی که این دختران از دیدن این صحنه‌ها هیجانی شدند نسبت به آنها ابراز عشق و علاقه کنید. به نظر شما علت این توصیه چی بود؟ انشاله توی پست بعدی جواب این سؤال را خواهم داد.

      لطفاً نظر بدینمؤدب

 


[ پنج شنبه 92/9/21 ] [ 1:49 صبح ] [ علیرضا یوسفی ] [ نظرات () ]
.: Weblog Themes By SibTheme :.

درباره وبلاگ

دانشجوی ارشد روانشناسی هستم، گرایش مورد علاقم رواشناسی اجتماعیه و از میان صاحبنظران روانشناسی به زیگموند فروید و دکتر دادستان ارادت خاصی دارم. سعی میکنم همیشه این جهان بینی رو نسبت به خودم و دیگران داشته باشم: من خوب و دیگران خوب!
موضوعات وب
آرشیو مطالب
امکانات وب




بازدید امروز: 0
بازدید دیروز: 0
کل بازدیدها: 5463